peykan

از بازار سرشور تا غرب دور، نگاهی به زندگی مهم ترین خانواده صنعت خودروی ایران(قسمت دوم)

در قسمت اول تاریخچه صنعت خودروی کشور، تحت عنوان « تاریخ خودرو از آغاز تا جعفر خان اخوان» به آغاز تاریخ خودرو در جهان و ورود این مظهر عصر صنعت به کشور و در نهایت اولین کارخانه تولید خودرو در ایران پرداختیم. در آن نوشتار اشاره شد که همزمان با آغاز به کار شرکت صنایع جیپ ایران توسط جعفر اخوان دو برادر از مشهد نیز با رویایی بزرگ به تهران آمده بودند.

حتماً شنیده اید که گفته می شود برادران خیامی از کار شست و شوی ماشین فعالیت خود را آغاز کرده و به ایجاد بزرگترین کارخانه خودروسازی غرب آسیا رسیدند. باید بگویم این هم از آن بخش های تاریخ است که بریده بریده و ناکامل روایت شده است. اندکی عقب تر می رویم تا واقعیت ماجرا را دریابیم.

بازهم صنعت، بازهم اصفهان:

مگر می شود در مورد صنعت و تجارت و فعالیت های بزرگ اقتصادی در ایران صحبت کنیم و نام و نشانی از اصفهان زیبا به میان نیاد؟ این بار نیز سر آغاز این داستان به منطقه سِدِه اصفهان باز می گردد. سید عبدالله در خانواده ای مذهبی در سِدِه اصفهان به دنیا آمده بود. منطقه سِدِه امروزه بخش مرکزی خمینی شهر را تشکیل می دهد. سید عبدالله در پی اعتقادات خاص مذهبی و اجتماعی در همان عنفوان جوانی از سده به سمت مشهد مهاجرت کرد.

آغاز دوران سیاسی خانواده:

وی پس از استقرار در مشهد و تشکیل خانواده به یکی از مشروطه خواهان بسیار بنام مشهد تبدیل شد. تا جایی که جمعیت سادات حسینی خراسان که به دست او تأسیس شده بود در نهایت یکی از مؤثرترین حامیان مشروطه در خراسان شد. سید عبدالله در مشهد و به دور از خاندانِ به نسبت برخوردار خود، برای گذران امورات زندگی به شغل مهم خیمه دوزی مشغول شد.

سید عبدالله خیمه دوز یا همان خیامی:

به همین دلیل و البته ارادتی که به خیام داشت، در هنگام ایجاد سجل یا همان شناسنامه، نام خانوادگی خیامی را برای خود درنظر گرفت. سید عبدالله خیامی که فردی خیر بود یکی از اولین مدارس با سبک تقریباً نوین مشهد را در بخشی از خانه خود دایر کرد. با این وجود سید علی اکبر پسر سید عبدالله علاقه ای به مدرسه نوین از خود نشان نداد و دروس قرآنی و مباحث دینی و اعتقادی را برای خود کافی دانست و خیلی زود به تجارت پرداخت.

Akiakbar Khayyami
Akiakbar Khayyami

تولد دو نابغه صنعت خودروی کشور:

سید عبدالله خیامی صاحب ده فرزند شد. وی برخلاف پدر بیشتر به آموزه های دینی و مذهبی تأکید داشت تا درس و مدرسه. سید عبدالله پس از اینکه یک بار تمام اموال خود را در راه تجارت فیروزه از دست داده بود، اقدام به ایجاد یک کاروان سرا در مشهد کرد که با وجود زوار، رونق خوبی داشت. اگر به مشهد و حرم مطهر رضوی سفر کرده باشید، بازار سرشور را می شناسید. بازاری شلوغ و مملو از همه چیز در نزدیکی حرم. اصل ماجرا از تولد دو فرزند سید عبدالله در محله بازار سرشور مشهد در سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۰۸ آغاز می شود. احمد و محمود خیامی.

صد سالگی احمد خیامی:

احمد خیامی پسر ارشد خانواده می گوید:« من احمد خیامی آنطور که در شناسنامه ام نوشته، متولد ۱۳۰۳ در مشهد هستم. تاریخ تولدم حتی در گذرنامه ام روز و ماه ندارد. چون پدر و مادرم سواد نداشتند، تاریخ دقیق ولادت مرا در جایی ثبت نکردند. مادرم یک بار در موردم گفته بود که در زمستان به دنیا آمده ام» با این اوصاف باید زمان نگارش این نوشتار را مقارن با یکصدمین سال تولد بزرگ مرد تاریخ صنعت خودروی کشور دانست.

گاراژ سید عبدالله و جرقه های اولیه:

با ورود خودرو به ایران و گسترش استفاده از آن بخصوص در حمل بار و حمل و نقل عمومی، سید عبدالله خیامی، کاروانسرا را به گاراژ کامیون تغییر کاربری می دهد. کار آنچنان رونق می گیرد که در مدت کوتاهی به همراه شریک خود یعنی حسین اطمینان خیلی زود می توانند بیست دستگاه کامیون تهیه کنند که برای حمل بار و مسافر استفاده می شدند. این تعداد وقتی خودنمایی می کند که یادآور شوم در مورد دهه ابتدایی ۱۳۰۰ شمسی صحبت می کنیم. در آن دوران شاید در کل کشور دو یا سه برابر این تعداد کامیون تردد داشت.

اولین تجارت احمد خیامی:

احمد خیامی که بر خلاف پدر به درس و مدرسه علاقه داشت با وجود کار کردن در گاراژ پدر به تحصیل نیز می پرداخت. در همان سن نوجوانی توانست واسطه فروش یکی از کامیون های پدر شود و از این معامله ششصد تومان از خریدار دستخوش بگیرد. همین ششصد تومان سرمایه کار احمد شد. او به خرید و فروش حواله های خوار و بار دولتی پرداخت و در کوتاه مدت به فروشنده اصلی قند و شکر و برنج مشهد بدل شد. او در خاطرات خود می گوید:«در کلاس پنجم دبیرستان از اینکه می دیدم معلمم ماهی سیصد تومان حقوق می گیرد و من روزی بیش از سیصد تومان درآمد دارم احساس شرم می کردم و همچنین تحصیل را بی نتیجه می دیدم. به همین دلیل بدون گرفتن دیپلم ترک تحصیل کردم و به تجارتم ادامه دادم.»

آغاز تلخی های زندگی احمد:

این تجارت اما روی خوشی به احمد خیامی نشان نمی دهد. احمد خیامی در سال ۱۳۲۳ سرمایه ای در حدود ۴۰۰۰۰تومان ایجاد می کند. این عدد معادل حدود ۵۷۱ انس طلا و در حدود صد و سی میلیارد تومان امروزی است. توجه داشته باشید که او آن زمان تنها بیست سال سن داشته است. اما متأسفانه همین بی تجربگی باعث می شود تمام این سرمایه با یک اعتماد اشتباه، به یک باره درست دو روز پس از ازدواج او از دست برود. پس از آن یک تجارت در زمینه حمل بار در خرمشهر به راه می اندازد که آنهم با رونق خوبی روبرو می شود اما بازهم از سر کم تجربگی آنجا هم با شکست روبرو شده، ورشکسته و بدهکار به مشهد باز می گردد.

ماجرای کارواش و ماشین شستن:

اینجا آن زمانی است که به همراه برادرش محمود، اداره امور گاراژ پدری که حالا به محل سرویس و کارواش کامیون ها بدل شده است را بر عهده می گیرند. ابتدا مقرر می شود که احمد و محمود به صورت حق العمل کاری اداره امور را انجام دهند اما به سرعت تصمیم می گیرند که گاراژ را از پدر اجاره کرده و خودشان اداره کنند. آن جمله معروف محمود خیامی که می گوید:« در سرمای مشهد از شستن ماشین ها با آب یخ، دست هایمان ترک می خورد و مجبور بودیم شب ها پی آب شده روی آن ها بگذاریم» مربوط به همین دوران است.

اولین قرارداد بزرگ احمد خیامی:

احمد خیامی در سفر به تهران جهت خرید تجهیزات کارواش، با استفاده از اعتبار خود در حوزه حمل و نقل و توانمندی خود در مذاکره می تواند نمایندگی یکی از مهم ترین تجار وقت تهران یعنی حبیب الله ثابت معروف به ثابت پاسال را در مشهد بگیرد. کار آنها در مشهد دوباره رونق می گیرد. در این زمان است که احمد و محمود خیامی علاوه بر خدمات و سرویس خودرو، در یک مغازه کنار گاراژ اقدام به خرید و فروش جزئی خودرو نیز می کنند.

 

سیاسی بازی احمد، دردسری که منتهی به خیر شد:

در همین شرایط به مرداد ۱۳۳۲ می رسیم، جایی که ماجرای بیست و هشتم مرداد و سقوط مصدق اتفاق می افتد. احمد خیامی که یکی از حامیان جدی جریان مصدق در خراسان بود به شدت مورد خشم متنفذین حکومتی خراسان قرار گرفته ناچار به فرار می شود. او در نهایت به تهران می گریزد و مدتی را در تهران مخفی می شود تا به اصطلاح آبها از آسیاب بیفتد. زمانی که خبر پاک شدن پرونده اش به او داده می شود به صورت اتفاقی با شرکت مریخ، اولین نمایندگی رسمی بنز در ایران آشنا می شود. احمد خیامی با جسارت تمام و با اندک سرمایه ای که در اختیار او و برادرش بود و با اتکاء به توانایی خود در مشتری یابی، نمایندگی شرکت مریخ در مشهد را می گیرد. احمد برای این کار دو دستگاه بنز ۱۹۰ به صورت اعتباری خریداری می کند.

«برادران خیامی-سودآور» به سود صنعت خودروی ایران:

همین آشنایی برادران خیامی با برادران سودآور یعنی مالکان شرکت مریخ، پایه گذار اصلی اتفاقات بزرگ بعدی بود. خیامی ها به سرعت تبدیل به مهم ترین نماینده شرکت مریخ شدند و احمد کل تجارت مشهد را به محمود سپرده خود به تهران آمد تا نماینده اصلی شرکت مریخ شود. از این لحظه موفقیت های خیامی ها یکی پس از دیگری رقم می خورد. آنها در مشهد و تهران به قدری قدرتمند می شوند که نمایندگی بسیاری از خودروها از جمله بنز، جیپ و غیره را به دست می آورند.

رویای بزرگ حالا رخ می نمایاند:

اما رویای احمد خیامی هنوز بزرگتر بود. او سالها بود که به تولید اتوبوس و مینی بوس در ایران فکر می کرد. البته در این مسیر بسیار سخت، همواره برادر کوچکتر و وفادارش محمود همراه و پشتیبان او بود. در سال ۱۳۴۲ خیامی ها یکی از افراد معتبر در بازار خودروی کشور بودند. شاید حتی آنها شناخته شده تر از جعفر خان اخوان بودند که از سال ۱۳۳۸ کارخانه صنایع جیپ ایران را راه انداخته بود و مشغول تولید بود.

روابط بین المللی خیامی:

بد نیست بدانید با وجود اینکه برادران سودآور و شرکت مریخ، نمایندگی رسمی بنز آلمان در ایران بود، اما احمد خیامی هم روابط بسیار گسترده ای با شرکت بنز برقرار کرده بود. حتی در یک بازه در سال ۱۳۳۸ مشکل بزرگ بنز و مریخ را در فروش شاسی های اتوبوس به خوبی حل کرد.

اولین قرارداد تولید با بنز:

همین موارد باعث شد تا اولین قرار مهم احمد خیامی در زمینه تولید اتوبوس و مینی بوس با شرکت بنز آلمان باشد. احمد خیامی با احداث یک کارخانه بزرگ در جوار کارخانه آقای اخوان یعنی جاده مخصوص تهران به کرج طی قرار دادی با بنز آلمان اقدام به مونتاژ اتوبوس ها و مینی بوس های به روز بنز کرد. در مدت زمان کوتاهی کامیون های سبک و نیمه سنگین بنز نیز در این کارخانه که ایران ناسیونال نام گرفته بود و تحت تملک شرکت بازرگانی برادران خیامی بود با برند خاور تولید شد.

bus & minibus
bus & minibus

دغدغه جدید، تولید سواری برای همه:

احمد خیامی خیلی زود به فکر تولید یک خودروی سواری خانوادگی شهری به صورت انبوه افتاد. او که به دنبال تولید گستره خودرو بود از همان ابتدا دریافته بود که باید به رفاه حال و کیفیت زندگی کارکنان خود بیندیشد. لذا در همان گامهای نخست نیز همواره در پی ایجاد رضایتمندی در بین کارکنان بخصوص کارگران بود.

garage
garage

 خیامی برای تولید خودروی سواری نیز در نظر داشت با آلمانی ها همکاری کند. اما بدون شک سواری بنز انتخاب مناسبی نبود. زیرا او به دنبال تولید یک خودروی اقتصادی بود که عموم جامعه توان خرید آن را داشته باشند. پس به سراغ برندهای دیگر آلمانی رفت. یکی از برندهای آلمانی که آن دوران حال و روز چندان خوشی نداشت برند دِکاوِ بود. این خودروساز آلمانی که معروف به تولید خودروهای اسپرت با موتورهای پربازده بود به دلایل مختلف از جمله استهلاک بالای خودروها دچار بحران شده بود.

آلمانی ها کنار رفتند، لرد روتس آمد:

قرارداد با دِکاوِ تقریباً نهایی شده بود اما در آخرین لحظات این قرارداد به دلیل مشکلات طرف آلمانی ملغی شد. در نهایت خیامی آلمانی ها را رها کرد و به دعوت لرد روتس انگلیسی به لندن و سراغ یک برند انگلیسی رفت. هیلمن که آن روزها در تملک لرد روتس بود چندان هم خودروساز گمنامی نبود. به تازگی در تولید موتور و گیربکس های جدید به موفقیت های قابل توجهی رسیده بود و برخی از محصولاتش توانسته بودند در برخی مسابقات به پیروزی برسند.

و اما پیکان:

اینکه چرا خودرویی دقیقاً مشابه پیکان ایران ناسیونال در انگلیس یا دیگر کشورهای اروپایی به ندرت دیده می شود نیز ماجرای جالبی دارد. داستان از این قرار است که پلتفرم جدید هیلمن تحت عنوان Arrow به معنای همان پیکان خودمان به درخواست آقای احمد خیامی برای بازار ایران دچار تغییر و سفارشی سازی شده است. آقای خیامی اشاره دارد که «می دانستم خودروهای هیلمن چندان زیبا نیستند با این وجود این ماشین بد نبود اما با ایده هایی که از طرح جدید بنز گرفته بودم خواستم شکل آن را تغییر دهند و آنها پذیرفتند». این پلتفورم با نام های Rootes Arrow و Hillman Hunter نیز شناخته می شود.

peykan
peykan

یکی از اولین ابرپروژه های خصوصی صنعتی ایران:

از آن تاریخ پروژه ای بزرگ و عظیم در جاده مخصوص کلید خورد. طی شانزده ماه برادران خیامی کاری تقریباً غیر ممکن را اجرایی کردند و در نهایت بیست و سوم اردیبهشت ماه ۱۳۴۶ با حضور محمدرضا پهلوی و فرح دیبا کارخانه ایران ناسیونال افتتاح و تولید پیکان رسماً آغاز شد. دورانی که در عمل تحولی شگرف در عرصه صنعت ایران زمین ایجاد کرد.

Iran National
Iran National

اندکی در مورد پیکان:

پیکان در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در مدل های کار، کارلوکس، دولوکس، جوانان، اتوماتیک، استیشن و وانت تولید می شد. بجز پیکان جوانان، مدل های دیگر همگی در قوای محرکه یکسان بودند. پیکان ها ابتدا یک موتور چهارسیلندر ۱.۵ لیتری داشتند که خیلی زود با موتور معروف ۱۷۲۵ سی سی جایگزین شد. اما پیکان جوانان یک تفاوت ویژه داشت. برخلاف پیکان های دیگر که همگی تک کاربراتوره بودند، پیکان جوانان دو کاربراتوره بود.

پیکان جوانان که همان هیلمن هانتر جی تی بود به لطف کاربراتور اضافه توان بالاتری داشت. همچنین از جلو پنجره ای متفاوت به همراه چراغ های دو گانه گرد بهره می برد. در داخل نیز تفاوت هایی در تریم داشبورد و روکش صندلی ها داشت. پیکان اتوماتیک هم که گل سرسبد و ویژه محصولات بود، به مدت کمی تولید شد و علاوه بر گیربکس سه دنده اتوماتیک از رنگ متالیک نیز بهره می برد.

JAVANAN
JAVANAN

جدایی احمد از محمود:

متأسفانه در اوایل دهه ۱۳۵۰ برادران خیامی به دلیل برخی مشکلات که به اعتقاد احمد خیامی از بدگویی اطرافیان نشأت می گرفت برای همیشه از هم جدا شدند و کارخانه در اختیار محمود خیامی قرار گرفت. محمود خیامی تغییراتی در روند تولیدات کارخانه از جمله حذف برخی از مدل ها مثل پیکان اتوماتیک ایجاد کرد. همینطور روند توسعه کارخانه کندتر از قبل شد و با توجه به توسعه روز افزون بازار، تقریباً از همان میانه های دهه ۱۳۵۰ همواره بازار سیاه پیکان در ایران وجود داشت.

با این وجود در سال ۱۳۵۵ محمود خیامی قراردادی مفصل با پژو فرانسه جهت جایگزینی خودروی سواری پیکان امضاء کرد و قرارشد پیکان نهایتاً تا سال ۱۳۶۰ روی خط باقی بماند و با سواری پژو جایگزین شود. اما او محلت کافی برای انجام این کار نیافت چراکه به محض شکل گیری انقلاب اسلامی به طور کل برادران خیامی از این کارخانه خلع ید شدند و این کارخانه به ایران خودرو تغییر نام یافت.

در نهایت پیکان اشکال مختلفی به خود دید، گاهی موتور پژو روی آن گذاشتند و گاهی موتور آن را روی پژو. خلاصه اینکه سواری پیکان تا سال ۱۳۸۵ البته با موتور انژکتوری شده ادامه تولید یافت. وانت پیکان نیز تا سال ۱۳۹۳ تولید شد. شاید باور آن سخت باشد که خودرویی که قرار بود سال ۱۳۶۰ به کل توقف تولید داشته باشد تا سال ۱۳۹۹ از موتور آن استفاده می شد. البته پیکان آنقدر ارج و قرب و داستان برای خود در صنعت خودروی کشور دارد که یک نوشتار مجزا را برای خود می طلبد.

اما بشنوید از احمد خیامی پس از جدایی از برادرش. احمد خیامی به نسبت میزان سهامش و ارزش ایران ناسیونال تهران و خراسان در زمان جدایی باید سرمایه ای هنگفت به دست می آورد اما آنچه از شواهد مشخص است با عددی در حدود یک دهم مبلغ واقعی از برادرش جداشد. با این وجود او پس از جدایی توانست فروشگاه های زنجیره ای کوروش که پس از انقلاب به قدس تغییر نام یافت را راه اندازی کند. همچنین کارخانه جامکو و بسیار کارهای دیگر از خدمات احمد خیامی بود. محمود خیامی هم در کنار افزودن قسمت هایی به ایران ناسیونال، کارخانه مبلیران و بانک صنعت و معدن را بنیان نهاد. همچنین محمود خیامی پس از انقلاب اسلامی نیز به عنوان یکی از نمایندگی های توانمند فروش محصولات بنز در لندن فعالیت داشت.

کارخانه برادران خیامی از حیث خدمت رسانی به پرسنل بخصوص در زمان مدیریت احمد، زبان زد خاص و عام بود. ایجاد پیکان شهر جهت سکونت پرسنل در نزدیکی کارخانه با کیفیت و سطح رفاهی بالا و همینطور ایجاد باشگاه ورزشی پیکان از جمله خدمات ویژه ای بود که خیامی ها برای پرسنل خود ایجاد کردند. هر دو برادر خیامی تا پایان عمر خدمات گسترده و عام المنفعه ای چه برای ایرانیان و چه برای غیر ایرانیان ارائه دادند. احمد خیامی در ۷خرداد ۱۳۷۹ در کانادا و محمود خیامی در ۹ اسفند ۱۳۹۸ در لندن دار فانی را وداع گفتند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.

نظر شما برای ما ارزشمند است